جدول جو
جدول جو

معنی فیل افکنی - جستجوی لغت در جدول جو

فیل افکنی
(اَ کَ)
پیل افکنی. (فرهنگ فارسی معین). عمل پیل افکن. دلیری. زورمندی. توانایی بسیار
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیل افکن
تصویر پیل افکن
آنچه یا آنکه قدرت به زمین زدن پیل را داشته باشد، نیرومند، پیل اف کننده، برای مثال چه صعب رودی، دریانهاد و طوفان سیل / چه منکرآبی، پیل افکن و سواراوبار (فرخی - ۶۳)
فرهنگ فارسی عمید
(اَ کَ)
عمل پیل افکن:
دگر ره سوی جنگ پرواز کرد
به پیل افکنی جنگ را ساز کرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(اَ)
فیل افکننده. پیل افکن. آنکه پیل را بر زمین زند و شکست دهد. پیل کش. رجوع به فیل و پیل افکن شود
لغت نامه دهخدا
(اَ کَ)
عمل شال افکن، عملی است که کودکان همسایه در شب چهارشنبه سوری کنند و آن این است که شالی یا طنابی از باجۀ خانه همسایه آویزند و صاحب خانه چیزی درآن بندند و بالا فرستند کودک را. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ)
پیل افکندن. (فرهنگ فارسی معین). بر زمین افکندن پیل، حریف نیرومند را مغلوب کردن. چیره شدن:
از در خاقان کجا فیل افکند محمود را
بدره بردن پیل بالا برنتابد بیش ازاین.
خاقانی.
، مهرۀ پیل رادر صفحۀ شطرنج حرکت دادن. رجوع به فیل و پیل شود
لغت نامه دهخدا
(اَ ذا)
که فیل افکند. که با پیل برآید. که فیل بر زمین زند. کنایه است از مرد دلیر و شجاع. صاحب آنندراج گوید بر قیاس پیلتن و اطلاق این بر اسپ نیز آمده. پیل اوژن:
چو کاموس پیل افکن شیر مرد
چومنشور جنگی سپهر نبرد.
فردوسی.
چه صعب رودی دریانهاد و طوفان سیل
چه منکرآبی پیل افکن و سواراوبار.
فرخی.
نی نی که چو نعمان بین پیل افکن شاهان را
پیلان شب و روزش کشته به پی دوران.
خاقانی.
ای بس شه پیل افکن کافکند به شه پیلی
شطرنجی تقدیرش در ماتگه حرمان.
خاقانی.
ز بیداد کوپال پیل افکنان
فلک چامه در خم نیل افکنان.
نظامی.
به هم پنجگی پیل را بشکنم
شه پیلتن، بلکه پیل افکنم.
نظامی.
هیون بر وی افکند پیل افکنی
سوی پیلتن شد چو اهریمنی.
نظامی.
برون راند پیل افکن خویش را
رخ افکند پیل بداندیش را.
نظامی.
جوانان پیل افکن شیرگیر
ندانند دستان روباه پیر.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(نِ گَ)
پیل فکن. (فرهنگ فارسی معین). فیل افکن. پیل افکن. پیل اوژن. فیل اوژن. پیل فکن. رجوع به این ترکیب ها شود
لغت نامه دهخدا
عمل پیل افکن: دگر ره سوی جنگ پرواز کرد به پیل افکنی جنگ را ساز کرد. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر افکنی
تصویر شیر افکنی
غلبه بر شیر، دلاوری دلیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیل افکن
تصویر پیل افکن
شجاع و نیرومند که پیل را بر زمین زند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیل افکن
تصویر پیل افکن
((اَ کَ))
کنایه از مرد نیرومند و شجاع
فرهنگ فارسی معین